طاوس یمانی نقل کرده:
یک شب در مسجدالحرام داخل حجر اسماعیل شدم، دیدم حضرت علی بن الحسین علیهالسلام وارد شد، و به نماز ایستاد و خیلی نماز خواند، بعد به سجده رفت. چون آقا را درست نمیشناختم، با خودم گفتم: این مرد صالحی است از خاندانی نیک و بزرگوار، باید به دعای او گوش بدهم، ببینم چه میگوید، و آن را یاد گیرم. نزدیک رفتم گوش دادم، شنیدم در سجده میفرماید: عبیدک بفنائک، مسکینک بفنائک، فقیرک بفنائک، سائلک بفنائک
ای خدا! بندهی کوچکت به در خانهی تو آمده.
ای خدا! مستمندت، مسکینت به در خانهی تو آمده.
ای خدا! نیازمند و فقیرت به در خانهی تو آمده.
ای خدا! سائل و فقیر و تهی دستت به در خانهات آمده است. [1] .
ای نور مبین امام سجاد
وی ماه جبین امام سجاد
از روز ازل بخون ما گشت
مهر تو عجین امام سجاد
افراشتهای لوای قرآن
بر قلهی دین امام سجاد
شد کعبهی عشق خاک کویت
بر اهل یقین امام سجاد
چون شمع تن تو آب گردید
از آتش کین امام سجاد
در خاک بقیع جسم پاکت
گردید دفین امام سجاد [2] .
پی نوشت ها:
[1] الارشاد مترجم 2 / 144.
[2] شعلههای سوزان 108.
منبع: داستانهایی از اخلاق و رفتار امام سجاد زینالعابدین؛ علی میرخلفزاده؛ محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم چاپ اول تابستان 1383.
نظرات شما عزیزان: